خانوادهای به نام ثروت از اسکیشهیر به استانبول اثاث کشی کردهاند.
آنها دوقلویی به نام کرم و اجه دارند که در دانشگاه خصوصی مشغول به تحصیل میشوند.
حالا کرم و اجه با افرادی آشنا میشوند که شبیه آنها نیستند. این تفاوت، باعث میشود به دنیاهایی وارد شوند که فکرش را نمیکردهاند. در همین حال، که آنها مشغول آسیب دیدن هستند، پدرشان به خانه پدرش میرود. ۲۵
سال است پایش را به آن خانه پدری نگذاشته بوده. ماجرا به کینه و کینهتوزی میان پدر کشانده میشود. مادرشان به نام بلیز هم با دنیای تازهای روبرو شده است.
میانبر:
Darmaduman Series Episode 4 English Subtitles
Darmaduman Series Episode 3 English Subtitles
Ashofteh Serial Part 11
Ashofteh Serial Part 10
Ashofteh Serial Part 9
سریال آشفته قسمت ۴ زیرنویس چسبیده چه باید از قبل بدانیم؟
سریال آشفته قسمت ۳ زیرنویس چسبیده چه گذشت؟
سریال آشفته دوبله فارسی قسمت ۱۱ چه گذشت؟
سریال آشفته دوبله فارسی قسمت ۱۰ چه گذشت؟
سریال آشفته دوبله فارسی قسمت ۹ چه گذشت؟
کرم و اورن و بقیه همگی میبینند. اورن با درین دعوا میکند که این بود راه حل تو؟ خاک توی سرت!
اورن و درین شب به خانه کرم و اجه میروند که خبر بدهند که آماده کمک برای این هستند که بدانند باعث تصادف پدر، یاعیز بوده یا نه.
دم در که بودند هارون آنها را برای شام دعوت میکند تا دوستهای بچههایش را بشناسد. اورن میخواهد از خانه فرار کند که محافظها پیدایش نکنند اما روحی میفهمد میگوید بیا با هم به بیمارستانی برویم که هارون را به آنجا بردهاند که ببینیم چه شده بوده است.
فردا صبح، هارون به محل کار سابق خود در استانبول میرود که دوباره درخواست کار بدهد. آنجا همان رئیس سابقش را میبیند که ببیند آن طرف به خاطر رشوه، روی یک پروندهای سرپوش گذاشته است. درگیر میشوند و به کلانتری میروند.
در دانشگاه، درین سراغ کرم میرود . اجه پیش اورن میرود. درین از کرم عذرخواهی میکند. کرم میگوید نه اتفاقی نیفتاده. از آن طرف اجه هم دنبال کار میگردد. به اورن میگوید در هتل کسی را سراغ نداری برای من کار پیدا کند؟ میگوید نه. رابطهها دچار کدورت میشود.
هارون به کرم زنگ میزند و از او میخواهد او را از کلانتری در بیاورد.
کرم میرود. هارون برای او ماجرای مشت زدن را تعریف میکند. عاصف به سراغ راشد میرود بدهی هارون به راشد را پرداخت میکند و از او میخواهد دیگر به سراغ پسرش نیاید. راشد هم عاصف را تهدید میکند که به پسرت بگو دنبال دردسر نگردد وگرنه ما حال او را میگیریم.
عاصف میرود درباره راشد تحقیق میکند و از مافیا بودن او باخبر میشود. شب سر میز شام هارون را برای رفتن به کلانتری و ایجاد دردسر جدید مواخذه میکند. او میگوید اشکال ندارد مثل ۲۵ سال پیش میآیم خانه بابام. او در را میبندد و با دستهای خودش به زندان میفرستد. قهر میکنند.
دوستِ درین به کرم زنگ میزند میگوید بیا به بار، درین حالش خوب نیست. زیاد نوشیده و مست است. کرم به بار (کلاب) میرود و او را برمیدارد به خانه خودشان میآورد. یواشکی داخل میبرد و شب جدا میخوابند. صبح که درین زودتر از بقیه بیدار میشود او را به خانه میبرد. درین میگوید امشب بیا با هم زمستان را شروع کنیم. شب سال نو است. کرم هم قبول میکند. درین میگوید چیزی میخواهم به تو بگویم که فقط آنجا میتوانم بگویم.
اورن صبح به اجه زنگ میزند. میگوید در هتل امنی که همه آدمهایش را میشناسم برایت کار پیدا کردم. برو آنجا خودت را معرفی کن و شروع به کار کن. به آنجا میرود. روحی آنجاست. اجه به روحی میگوید با پارتی بازی نمیخواستم بیایم. شما فکر کنیم من اورن را نمیشناسم و به من کار گارسونی بدهید. کارش را شروع میکند. شب مشغول کار است که یک آقایی به او دستدرازی میکند. او پنیک میکند و میترسد و لیوان آب را رویش پرت میکند و او را از کار اخراج میکنند.
از آن طرف، کرم به میهمانی پیش درین میرود. یک نفر از آنجا عکس درین و کرم را برای یاعیز میفرستد. یاعیز در جلسهای است که در همان هتلی است که اجه در آنجا کار میکند. میبیند که به او دستدرازی شده است. اجه را میخواهد برساند که او مخالفت میکند.
یکی از کارمندان هتل به اورن زنگ میزند و خبر اخراج اجه را میدهد. از دلیل آن ابراز بیاطلاعی میکند. اورن به اجه میرسد. اجه میگوید نمیتوانم بگویم چرا اینطور شده. بعد از اینکه تعریف کرد. اورن میرود و آن مرد را میزند.
کرم و درین هم در میهمانی هستند که یاعیز از راه میرسد. یاعیز به درین رو میکند و میپرسد همه چیز را برای کرم تعریف کردی؟ درین میگوید خیلی پست فطرتی. کرم میپرسد چه چیزی را از من قایم کردهای؟ درین میگوید هیچی. یاعیز میگوید اتفاقات آن شب را برایش گفتهای که برای نجات خودت و اورن، کرم را لو دادهای؟ کرم هم دست درین را ول میکند و میرود.
کرم به درین میگوید من دستی را که بگیرم هیچوقت ول نمیکنم ولی دستی را که ول کنم دیگر نمیگیرم.