آنچه باید برای سریال عزیز قسمت ۱۶ بدانیم:
شب هنگام، عزیز هم با مصطفی و نوری برای دزدیدن نخ ها همراه می شود. آن ها نگهبان را بیهوش می کنند و تمام نخ ها را در گاری می ریزند و فرار می کنند. در این حین می بینیم که پسر بزرگ مصطفی که علی نام دارد پدرش را پنهانی تعقیب کرده و نگهبانان دیگر او را گیر می اندازند. عزیز و مصطفی و نوری با خوشحالی به کارگاه می رسند و پسران دیگر مصطفی از او سراغ علی را می گیرند و همه متوجه گم شدن علی می شوند.
پیر از نبودن عزیز در خانه سوء استفاده می کند و افنان را توسط دو مامور به دفتر کارش می برد. عظیمه و جمو نمی توانند افنان را تنها بگذارند و همراه او می روند. پیر می خواهد افنان را خام خودش کند تا حقیقت مرگ پسرش را متوجه شود. او با افنان مهربانی می کند و به می گوید به زودی مانند پروانه ای از پیله خارج می شود. افنان در رابطه با آبروریزی در مهمانی مقصوده صحبت می کند. پیر او را صادق ترین آدم آن جمع معرفی می کند و می گوید تو فقط کمی به آداب معاشرت نیاز داری تا عزیز به جای دلربا به تو خیره شود. من به خاطر از دست دادن پسرم غمگینم و می خواهم به تو کمک کنم تا کمی از این درد من کم شود. به همین دلیل به تو آداب معاشرت یاد می دهم.
آدم با دلربا به خاطر اینکه در مهمانی مدام میان او و عزیز نگاه رد و بدل می شد، دعوا می کند. دلربا می گوید یک سری چیزها هیچوقت از بین نمی روند، تو باید این ها را بپذیری. آدم می گوید من یا با تو ازدواج می کنم یا خودم را خواهم کشت.