با پذیرش پیشنهاد تورگای، یونجا زندگی تازهای را آغاز میکند.
او در درجه نخست باید دخترش را از آلپای بگیرد. بعد از آن با واقعیتهای تازه زندگیاش روبرو شود. واقعیتهایی که ممکن است ویرانگر باشند.
اما یک گرداب تازه منتظر اوست. روزگار به دنبال یونجا میگردد تا او را مثل یک باتلاق در خود غرق کند. اما او گمشدهاش را پیدا میکند در روز اعداد شانسی!