گزیده در مواجهه با آنچه که عزیزانش از او پنهان می کنند، صحت جملات سنگین طارق را زیر سوال می برد.
پس از پایان مراحل دادرسی اویلوم، گزیده حرکت مورد انتظار را انجام می دهد و وکیلی را برای طلاق از طارق استخدام می کند. او مصمم است طارق را مجبور کند تاوان خیانتش را بپردازد. در این روزهای سخت، علاوه بر خانواده، حامی او سزایی است.
وقتی بلیط نیویورک او پیدا می شود، دروغ اویلوم فاش می شود و پدرش او را با دروغ های جدید نجات می دهد. در نتیجه، اویلوم مجبور میشود به خاطر رازهایی که دارد، به پدرش و خانواده جدیدش، با احتیاط نزدیک شود. اویلوم غافل از این است که اقدامات او دیوار بین او و مادرش را محکم می کند و همزمان او را از تولگا دور می کند.
استعفای اوزان وقتی که اسناد این کار به خانه میرسد، فاش میگردد و از رفتار مادرش شگفت زده میشود. خیال او با پولی که از پدرش دریافت کرده راحت شده بود اما هنوز نیت واقعی اولتان فاش نشده است.
آیا او در حالی که سعی می کند با همه فهمیده باشد، حتی پس از اینکه صبرش به اندازه کافی آزمایش شد، خواهد توانست این حسن نیت را حفظ کند؟
سریال خیانت قسمت ۲۵ بیست و پنجم دوبله فارسی
گزیه به سراغ اویلوم رفته و از او میپرسد واقعا چنین سخنی گفتهای؟ او انکار میکند ولی ماجرای ضبط صدایش توسط پدر را میگوید.
اویلوم میگوید من در شرایط بدی بودم. پرستار نه تو را میشناخت و نه من را. چرا این حرفها را زده است؟ مادر میگوید پس تو حرف پرستار را باور کردهای. میرود.
تاریک به سراغ یشیم میرود و منتکشی میکند.
اویلوم به سراغ پدرش میرود. از او میپرسد تو چطور چنین کاری کردی و چرا به مادرم دادی که آن را گوش کند؟
فردا صبح، تولگا به سراغ پدرش میرود. و به او میگوید که کسی را که اویلوم را زخمی کرده است پیدا و تنبیه کند.
لارا موفق میشود از یک پیغامی که برای کان فرستاده شده عکس گرفته و برای اولتان کاشفاوغلو میفرستد. اولتان میفهمد که کان از چه طریقی قصد فرار دارد.
اوزان به هولدینگ آلمانی میرود و از امکانات ماشین و دفتر برخوردار میشود.
اولتان لارا را به کشتیاش دعوت میکند و او را میدزدد.
شب مجلس رقصی برپاست که در آن اویلوم و تولگا میرقصند. در آن میان، پای اویلوم بیحس شده و به زمین افتد.
اوزان، مادرش، نازان و اوموت هم به رستورانی رفتهاند تا کار جدید اوزان را جشن بگیرند.
تاریک به سراغ یشیم میرود تا به او بگوید که باید پرستار را پیدا کنند و از او بخواهند در دادگاهشان شهادت دهد.
یشیم به دوستِ قلابی اش که مثلا پرستار بود زنگ میزند و از او میخواهد فردا ساعتی به بیمارستان بیاید. چون تاریک میخواهد به بیمارستان برود.
اولتان موفق میشود کان را که در حال فرار است دستگیر کند.
یشیم و تاریک به بیمارستان میرود و آن پرستار قلابی را پیدا میکنند. از او میخواهند در دادگاه شهادت دهد.
اولتان هم کان را برای پرداخت ۱ میلیون و صد هزار دلار بدهیاش تهدید جانی میکند.کان بدهی او را میپردازد اما اولتان او را آزاد نمیکند.
یشیم کلید خانه گزیده را از دسته کلید مراد کپی میکند. با همسایهاش به آنجا میرود. وقتی آنها نیستند. میگوید این ویلا باید مال من باشد و کمدهای خانه گزیده را در نبود او جستجو میکند. ساعتی را که گزیده برای سیامین سالگرد ازدواج همسرش خریده بود برداشت و در کیفش گذاشت.
اویلوم ماجرای پرستار و عصبانیت مادرش را برای سزایی تعریف میکند.