بایگانی برچسب ها: زمان پخش سریال عطر عشق
سریال عطر عشق قسمت 166
صنم و جان در قایق هستند و چای می خورند. کمی بعد صنم می گوید اگرچه به خارج از ترکیه برای معرفی کتابش نرفته اما همه جای ترکیه را در سایه کتابش گشته است. او بعد از کمی مکث می گوید: «می خواهم قبل از رفتنت چیزی را اعتراف کنم و از تو عذرخواهی کنم. […]
سریال عطر عشق / پرنده سحرخیز قسمت 165
صنم که قصد داشت جان را از رفتن منصرف کند حالا که متوجه شده قایق در حال دور شدن از اسکله است داد و بیداد می کند و از جان می خواهد که برگردد ولی جان گوش نمی دهد و به صنم لبخند می زند. صنم تلاش می کند از قایقی که از کنارشان در […]
سریال عطر عشق / پرنده سحرخیز قسمت 163
لیلا و امره با هم قرار گذاشته اند که رقص تانگو یاد بگیرند. برای همین از خانه بیرون می روند ولی امره با دیدن بچه های شاد در پارک به لیلا می گوید که:« من بچه خیل دوست دارم. وقتش رسیده که بچه دار شویم.» برای لیلا کاری پیش می آید و او به امره […]
سریال عطر عشق / پرنده سحرخیز قسمت 162
امره بالاخره به جان اعتراف می کند که بیکار است و برای اینکه کسی ناراحت نشود این را از همه مخفی کرده و ادامه می دهد: «بعد از رفتن تو لیلا و خانواده اش به خاطر افسردگی صنم مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتند. من هم ناخودآگاه درگیر شدم و دیگر نتوانستم کاری از پیش […]
سریال عطر عشق قسمت 164
عزیز خانم، مهربان، درم و جی جی ومظفر، از طریق دوربینی که در خانه صنم است شاهد رفتار صنم و جان را با نوزاد کوچک زیر نظر می گیرند. مهربان خانم با جان تماس گرفته و او را برای کمک به صنم به خانه او فرستاده است. حالا آنها برای بچه شیر خشک آماده می […]
سریال عطر عشق قسمت 161
ایگیت برای صحبت کردن با صنم وارد ساختمان می شود که در همان حین هیما به او پیام می دهد که جان هیچ مدرکی از تو ندارد. ایگیت وقتی متوجه می شود که جان فقط قصد اعتراف کردن از او را داشته لبخندی موذیانه می زند و رو به صنم می گوید: «تو این یک […]
سریال عطر عشق قسمت 160
جان در جنگل کنار آتشی که درست کرده از صنم می پرسد که چرا اسم کتابش را ققنوس گذاشته؟ صنم می گوید: «ققنوس پرنده ای است که در کوه قاف زندگی می کند. پرنده ها تصمیم می گیرند او را پیدا کنند و به طرف کوه قاف پرواز می کنند و وقتی به آنجا می […]
سریال عطر عشق قسمت 159
همه اهالی دنبال جانر می گردند. صنم و جان همراه هم او را صدا می زنند تا این که جان نقشه ای را که صبح دست جانر دیده بود را روی زمین پیدا می کند. صنم با دیدن آن می گوید: «من می خواستم سهه تا بچه داشته باشم اما انگار بزرگ کردن یکی […]
سریال عطر عشق قسمت 158
ماجرای سریال عطر عشق / پرنده سحرخیز قسمت 158 مهربان خانم صبح عزیز خان را بیدار می کند تا با هم صبحانه بخورند. مهربان می گوید: «جان من را یاد جوانی های تو می اندازد. باهوش و جسور و دیوانه است. » عزیز هم می گوید: « صنم هم مثل تو حساس و با استعداد […]
سریال عطر عشق قسمت 157
جان بعد از مدتی صحیح و سالم از درون کلبه آتش گرفته بیرون می آید در حالی که دستمال گردن صنم راه همراه خودش دارد. صنم وقتی این صحنه را می بیند می فهمد که جان هنوز فراموشش نکرده. پیش او می رود و می فهمد که دستش کمی سوخته است. مهربان خانم می […]